كافه اى براى هنردوستان...
من مطمئنم روزی خسته میشویم از این همه بی تفاوتی از پرخاش، از دروغ، از حال بد
شک ندارم یک روز
پیش از خورشید از خواب بیدار میشویم
آستین بالا می زنیم
و تصمیم میگیریم خودمان نویسنده ی داستان خود باشیم
بین خودمان باشد
من باور دارم
برای هر انسانی باید روزی باشد
که خسته از آینه ی تمام نمای آدم ها بودن
"من" ِ خود را از دنیا باز پس میگیرد
عطیه_کشاورز
گاهی باید خودت را
تمام و کمال
میان قاب لحظه ای جا کنی
با زور و به اجبار هم که شده،
برای خودت خاطره بسازی
حتی اگر تمام آن صحنه ساختگی باشد،
باید چنان بخندی؛
که خودت هم به تقلبی بودنش، شک کنی!
می دانی!
آدم بدون خاطره هایش چیزی کم دارد...
گاهی نیاز داری پشت سرت را نگاه کنی
تا فقط، رد پای خاطره ها را ببینی
و خیالت راحت شود از اینکه
بی ثمر نمانده ای...
که برای لحظاتی؛ حتی دروغین،
میان تاریخ بشریت،
ثبت شده ای!
ماهی_نو
وقتی به کسی میگویی دلم برایت تنگ شده، در واقع تو دلت برای بخشی از وجود خودت تنگ شده. آن شخص و ارتعاش وجودیاش، بخشی از تو و ارتعاش وجودی خود توست.
هنگام ملاقاتش، تو با خودت در چهره ای دیگر ملاقات میکنی. یادت باشد همیشه آنچه را که میبینی (خوشایند یا ناخوشایند) برون فکنیِ بخشی از درون خودِ توست.
برای تو، این جهانِ توست که واقعیت دارد. همچنانکه برای دیگری این جهان اوست که واقعیت دارد. و در عین حال، جهان واحد است. تمام شگفتی جهان، به همین کثرت در وحدت است. تو به هر طرف که رو کنی، بخشی از درون خودت را می بینی، پس اگر ناخوشایند است، خودت را تغییر بده، نه آنچه را که میبینی.
دکتر الهی قمشهای
به کام باشید و آباد
همه نظرها (۰)